شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

شعرهای سفید

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

روزبارانی


کاش دیدارتودریک روزبارانی نبود

یاپس ازآن آسمان راچشم گریانی نبود


بادوقتی دردوگیسوی تومی انداخت چنگ

دین ودنیایم به جز موی پریشانی نبود


رفتی ودرپشت پای تو شدم پامال اشک

ناله می کردم ولی درپیکرم جانی نبود


رفتی وازخاک این مردم مرا برداشتند

هرکسی میگفت این رسم مسلمانی نبود


بارهامی خواستم ازسینه بیرونت کنم

لیک دراین سینه گوش دل به فرمانی نبود


آرزوکردم هزاران بار،مال من شوی

آرزوکردم ولی افسوس پیشانی نبود


زندگی،رسم خوشایندش کجاوماکجا!؟

ساختم باآن ٬ که رسمش غیرویرانی نبود


#حمیدرضاسفید



@ganjinesefid

چه کنم؟؟؟


به دردسینه بجزغم نمیرسد,چه کنم

بغیرگریه به دادم نمیرسد,چه کنم؟


هوای ابری ونادیدن توو......باران

به دادگریه ی نم نم نمیرسد,چه کنم؟؟؟


دریغ بغضک کالم.... که جز به گرمایت

دلم گرفته وبغضم نمیرسد،چه کنم؟؟


دراین زمانه رسدکوه هم به کوه ولی

به آدم اینهمه آدم نمیرسد،...چه کنم؟؟


من وتوایم موازی ٬ دو خط بجزبه خطا

مسلم است که برهم نمی رسد،چه کنم؟؟


#حمیدرضاسفید


@ganjinesefid

موهای تو..

بانگاهی آتشین مارابه جوش انداختی

دیگ دل رابانگاهی درخروش انداختی


موی یلدای تورامیخواستم امادریغ

هرچه رامن خواستم توپشت گوش انداختی


حمیدضاسفید


@ganjinesefid

جنگ خونین

بغض داردبرگلویم چنگ خونین میزند

چشمهایم رابه گرمی رنگ خونین میزند


عشق انجام خوشی درسینه ی گرمم نداشت

دست سردی سینه ام راسنگ خونین میزند


آنکه من می خواستم بااوبه آرامش رسم

باتغافل بردل من چنگ خونین میزند


هرچه من آرام می خواهم ببافم موی او

روسری برسر،دم ازیک جنگ خونین میزند


خانه رادربسته ام،تاناله ای باخودکنم

بردرم هردم عزیزی زنگ خونین میزند


گفتم ازتنهایی ام چنگی زنم برتار غم،


تارهم بشکسته وآهنگ خونین میزند


حمیدرضاسفید


@ganjinesefid

برنمی گردد...

روزکسی اینگونه غمگین سرنمی گردد

چشم کسی اینقدرازغم ترنمی گردد


سیگارراپشت سرسیگار روشن کن

آن روشنی خانه دیگربرنمی گردد


ازوردهای نیمه شب طرفی نخواهی بست

مس بادعای مافقیران زرنمی گردد


بامن مگواین حسرت وغم بگذردکم کم

دردی که من دارم ازاین کمترنمی گردد


ازغصه هایم باکه گویم ، گفتنش سخت است

حرفی که ازسوی کسی باورنمی گردد


ازکودکی درهای پیری روبه ماوابود

گفتی که گل تا نشکفدپرپر نمی گردد؟!!


حمیدرضاسفید



گنجینه سپید


@ganginesefid

امابرود

شده عمری به کسی خوکنی امابرود

سینه راخانه گه اوکنی امابرود


شده یک روزکه تومنتظرش بودی سخت

کوچه رانم زده جاروکنی امابرود،؟


شده درمحضراوسفره ی دل بازکنی

هرچه داری همه راروکنی امابرود


شده آنقدرکه ازماندن اونومیدی

التماس آری وجادوکنی امابرود


شده ازطرزسکوت توبرنجدیک بار

بعدآن هرچه هیاهوکنی امابرود


یادگارتوازاو شیشه ی عطری باشد

بشکنی گریه کنی،بوکنی امابرود...


حمیدرضاسفید


گنجینه سپید

ganjinesefid@

درخاطرمن شادی آغازنمانده است

دربلبل طبعم سر آوازنمانده ست

یک شهرپراست ازدل وهمرازنمانده است

@ganjinesefid

بر روزن دیوارقفس دسترسم هست

اماچه کنم رخصت پروازنمانده است


شدتاردلم پاره وپوددل من تار

هرتاردلم سوخته وسازنمانده است


رازی که دراین تحفه ی رازیست ندانم

دانم که ازاین تحفه مراراز نمانده ست


تنهانه که پایان خوش ازدسترسم رفت

درخاطرمن شادی آغازنمانده است


ازخاطره ی کودکی ولطف جوانی

ازبخت بدمااثری بازنمانده است

@ganjinesefid

هرجاکه روی بازهواابری وتیره ست

لطفی به کرج،بابل وشیرازنمانده است


بعدازتوبهاری به دل خانه نیامد

درباغچه یک برگ گل نازنمانده است


حمیدرضاسفید


گنجینه سپید


@ganjinesefid

حال ما

حال مادلشدگان راچه کسی می فهمد

معنی بارگران راچه کسی می فهمد


چشم من مانده به راهی که نخواهی آمد

چشمهای نگران راچه کسی می فهمد


کاشتم نوگلی ازعشق به امیدبهار

جوربی وقت خزان راچه کسی می فهمد؟


چشم برهم زدم وعمرسراسیمه گذشت

بگذرازعمر،زمان راچه کسی می فهمد؟


حمیدرضاسفید



گنجینه سپید


https://telegram.me/ganjineSefid

گرمای لبت

گرمای لبت،لبان سردم رابس
عطرنفست،هزاردردم رابس

تاسوی ثریابرودبعدازمرگ،
احساس کف پای توگردم رابس

حمیدرضاسفید

به کانال ادبی
«گنجینه ی سپید»
بپیوندید
https://telegram.me/ganjineSefid

سیلی بیداد

آمدنت آمدن بادبود

لحظه ی چندی دل من شادبود


آمدنت نازش انصاف وعدل

رفتن توسیلی بیدادبود


آمدی وقفل سکوتم شکست

دردل من حسرت فریادبود


کودکی وخنده وشادی،دریغ

آه..زمانی دل ماشادبود


بخت خوشی سهم دل مانشد

هرکه خوشی یافت،خدادادبود


زاینهمه شیرینی وشیرآوری

تلخی وغم قسمت فرهادبود.


حمیدرضاسفید


کانال گنجینه ی سفید


https://telegram.me/sherhayeSefid

12345
6
78910
last