روزبارانی


کاش دیدارتودریک روزبارانی نبود

یاپس ازآن آسمان راچشم گریانی نبود


بادوقتی دردوگیسوی تومی انداخت چنگ

دین ودنیایم به جز موی پریشانی نبود


رفتی ودرپشت پای تو شدم پامال اشک

ناله می کردم ولی درپیکرم جانی نبود


رفتی وازخاک این مردم مرا برداشتند

هرکسی میگفت این رسم مسلمانی نبود


بارهامی خواستم ازسینه بیرونت کنم

لیک دراین سینه گوش دل به فرمانی نبود


آرزوکردم هزاران بار،مال من شوی

آرزوکردم ولی افسوس پیشانی نبود


زندگی،رسم خوشایندش کجاوماکجا!؟

ساختم باآن ٬ که رسمش غیرویرانی نبود


#حمیدرضاسفید



@ganjinesefid

برچسب ها: شعرهای سفید , حمیدرضاسفید , حمیدسفید , شعرجدید , غزل جدید , شعرسپید , شعرعاشقانه , شکوه وشکایت , شعرغمگین , شعر , شعررامهرمز , شعروغزل , غمگینانه ,

[ بازدید : 444 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 18 شهريور 1395 ] 13:41 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]