گریه ی مرد

دوچشم خیس دارم،گرچه مردم
توباورکن که من هم گریه کردم

توباورکن من درسینه ی خود
همیشه غرق درامواج دردم

دمی دست مراگرمیفشردی
به گرمی باورت میشدچه سردم

توباورکن که بالبهای سرخت
نداردنسبتی سیمای زردم

میان کوچه ای بی گفت وگورفت
من مسکین ازآن پس کوچه گردم

پس ازمرگم به خاکم آرزونیست
به راهت گر نشیندخاک و گردم

بیابشین کنارمن خدارا
به چشم خیس تادورت بگردم...

حمیدرضاسفید

برچسب ها: شعرسفید , شعرهای سفید , حمیدرضاسفید , شعرعاشقانه , گریه ی مرد , عشق وگریه , حمیدسفید , تلگرام , واتساپ , شعرنو , غزل جدید ,

[ بازدید : 666 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] 0:28 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]