باران

نمایش این مطلب تنها به اعضا امکان پذیر است
ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

برچسب ها: حمیدرضاسفید , حمیدسفید , گنجینه سفید , اشعارسفید , شعرسفید , رامهرمز , اشعارعاشقانه , غزل معاصر , غزل غمگین , شعروادب فارسی , خوزستان ,

[ بازدید : 43 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 18 دی 1402 ] 17:54 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]

دردلم ازآتش عشقش شرارافتاده است

دردلم ازآتش چشمت شرارافتاده است

تیر صیادست درقلب شکارافتاده است


صدهزاران فتنه رادیدیم درمیدان عشق

بعدازاین هم فتنه بینم صدهزار افتاده است


آن همه داری که درباغ رفاقت کاشتی

گردن مارابگوامشب به بارافتاده است


جمع خوبانست وزیبارویگان شهرعشق

ژنده پوش دل دراین مجلس چکارافتاده است


سر، که برگرداندم تابینمش باردگر

دیدم ازشادی به چشمانش شیارافتاده است


وقت رفتن اشک راه دیدگانم بسته بود

آخرین تصویراودرذهن تارافتاده است


باغبان نگذاشت تاازباغ اوچینم گلی

بعدمن دیدم که ازگلشن حصارافتاده است


می روم آتش نشانی ازغزل پیداکنم

دردلم ازآتش عشقش شرارافتاده است...


حمیدرضاسفید


به کانال ادبی

«گنجینه ی سپید»

بپیوندید

https://telegram.me/ganjineSefid

برچسب ها: شعرهای سفید , حمیدرضاسفید , شعرجدید , شعروغزل , غزل معاصر , شعر , شوروشعار , حمیدسفید ,

[ بازدید : 464 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 15 اسفند 1394 ] 15:15 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]

زندگی

تااین دلم مشغول شدهردم به کارزندگی

خم شدتمام قامتم ازکاروبارزندگی


درحسرت آسایشم،من تشنه ی آرامشم

له شددل بی صاحبم ازاین فشارزندگی


گفتی شکست آغازپیروزی بود،باورمکن

صدباردیکرباختم ازاین قمارزندگی


درمستطیل مرگ هم اینقدرهاسختی نبود

قدری که سختی میکشیدم درمدارزندگی


آگه نمیگرددکسی ازحال زنده بودنم

الازحلقومم زنم هرروزجارزندگی


ای کاش مرکی آیدوماراسرافرازی دهد

تاکی دراین اندوه وغم گردیم خوارزندگی؟


خاموش میسوزدمرادیگرچراغ دوستی

آرام میباردبه من دیگرغبارزندگی


آخرچه حاصل می بریم اززنده بودم ای خدا

وقتی نباشددست انسان اختیارزندگی


موی سفیدخویش راامشب سیاهش میکنم

بعدازجوانی میشوم من سوگوارزندگی


دربین مرگ وزندگی،سردرگریبان مانده ام

قلبم مزارآرزو،جسمم مزارزندگی


حمیدرضاسفید

برچسب ها: شعرهای سفید , حمیدسفید , رامهرمز , شعرجدید , غزل معاصر , حمیدرضاسفید , زادگاه سلمان فاری , زندگی , غزل زندگی , مرگ وزندگی ,

[ بازدید : 543 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 7 خرداد 1394 ] 16:32 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]

گریه کن

دلاازغم این جهان گریه کن،
به اندازه ی آسمان گریه کن.
تواین دیدگان رافراموش کن،
چنان ابرشو،بی امان گریه کن.
بنه عمرکوتاه راپشت سر،
ازامروزتاجاودان گریه کن.
بهاران زچشمان من رخت بست،
به چشمانم آمدخزان گریه کن.
بیادآوراین کودک خویش را،
وبرنعش آن کودکان گریه کن.
به سرهای برنیزه باچشم باز
وخفته به خون پیکران گریه کن.
کتاب وفاراخداراببند،
کتاب جفارابخوان گریه کن.
من ناتوان رافراموش کن
به مرگ حسین ای زمان گریه کن.
دل من! نه برخون سرخ حسین،
براین دعوت کوفیان گریه کن.

شعرازحمیدرضاسفید

برچسب ها: شعرسفید , اشعارمذهبی , حمیدرضاسفید , وصف امام حسین , حمیدسغید , رامهرمز , شعرفارسی , غزل معاصر , غزل عاشقانه , شهدای کربلا , شکوه ازروزگار ,

[ بازدید : 730 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 11 آبان 1393 ] 23:56 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]

غصه دل

دردست بی رحم تومن چون موم نرم افتاده ام

توهفت خط داری ومن چون آب چشمه ساده ام

تایاددارم غصه ای درسینه ی خوددیده ام

ازروزاول من برای غصه خوردن زاده ام

ای روزگارازدست توشادی مرامهمان نشد

گیری اگراین نیمه جان من بازهم آماده ام

این دوستان سنگدل، دل رابه من کی داده اند؟؟

من خودبه دست هرکسی این بی زبان راداده ام

گویندراه زندگی روزی به شادی می رسد

عمریست برخط سفید ممتداین جاده ام

درخواب پیری ریزبین می گفت بامن کای غمین

گرروزخوش خواهی بگو ازمردم بالاده ام...!!


شعرازحمیدرضاسفید

برچسب ها: شعرهای سفید , شعرمعاصر , حمیدسفید , حمیدرضاسفید , غزل معاصر , غزل عاشقانه , شکوه وشکایت , شعراجتماعی , شعرهای من ,

[ بازدید : 696 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 4 آبان 1393 ] 1:35 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]

بامن

بامن همه درغمی وبایاران شاد

تابادگرانی نکنی ازمن یاد


ای آن که برای من سراپادردی

بهترکه بَرَدعشق توراباخودباد.

برچسب ها: شعرهای سفید , دوبیتی ورباعی , حمیدسفید , حمیدرضاسفید , شعرمعاصر , غزل معاصر , عاشقانه , عشقولانه , اشعارفارسی معاصر ,

[ بازدید : 753 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 1 آبان 1393 ] 19:07 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]