خسته ام،..بگذار.بیدارم نکن


میشود هردم عذابم ببشتر

از غمت درپیچ وتابم بیشتر


آتش است این زندگی و هرزمان

می چکد قلب مذابم بیشتر


خسته ام.. بگذار ،بیدارم نکن

یابده چیزی زخوابم بیشتر


دوست،در بیدادگاه دوستی

کرده ازدشمن کبابم بیشتر


بوی سم می آید از دستان دوست

می دهد هرلحظه آبم بیشتر


آفتابی کاش بودم ازوفا

تابراین دلها بنابم بیشتر


حمیدرضاسفید

برچسب ها: شعر سفید , حمیدرضاسفید , دوست ودشمن , دستان دوست , آتش دوستی , زندگی , شکوه وشکایت , حمیدسغید , شعرغمگین , ناله ازدست دوست , بگذار زندگی کنم , دوست نادان ,

[ بازدید : 540 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 12 مهر 1397 ] 4:54 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]

زندگی

تااین دلم مشغول شدهردم به کارزندگی

خم شدتمام قامتم ازکاروبارزندگی


درحسرت آسایشم،من تشنه ی آرامشم

له شددل بی صاحبم ازاین فشارزندگی


گفتی شکست آغازپیروزی بود،باورمکن

صدباردیکرباختم ازاین قمارزندگی


درمستطیل مرگ هم اینقدرهاسختی نبود

قدری که سختی میکشیدم درمدارزندگی


آگه نمیگرددکسی ازحال زنده بودنم

الازحلقومم زنم هرروزجارزندگی


ای کاش مرکی آیدوماراسرافرازی دهد

تاکی دراین اندوه وغم گردیم خوارزندگی؟


خاموش میسوزدمرادیگرچراغ دوستی

آرام میباردبه من دیگرغبارزندگی


آخرچه حاصل می بریم اززنده بودم ای خدا

وقتی نباشددست انسان اختیارزندگی


موی سفیدخویش راامشب سیاهش میکنم

بعدازجوانی میشوم من سوگوارزندگی


دربین مرگ وزندگی،سردرگریبان مانده ام

قلبم مزارآرزو،جسمم مزارزندگی


حمیدرضاسفید

برچسب ها: شعرهای سفید , حمیدسفید , رامهرمز , شعرجدید , غزل معاصر , حمیدرضاسفید , زادگاه سلمان فاری , زندگی , غزل زندگی , مرگ وزندگی ,

[ بازدید : 541 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 7 خرداد 1394 ] 16:32 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]