ای هم نفس...

ای هم نفس!

مرامیان نفس های بی شکیب،

تنهارهامکن.

ای داغدار شب خاطرات سرد،

ای کوه درد

ای دل که ازتپش تپشت دردمیچکد،

تنهاترین رگ برآمده ات را،

ازخودجدامکن.

من با رگی که ازتمام وجودم گرفته ام،

باسینه ای که پرشده از«دوست داشتن»است

دوست دارمت.

[ بازدید : 457 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 21 خرداد 1393 ] 17:38 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]