تفسیر فریاد

نمیدانی

سکوت پرتمنای شبم تفسیرفریادیست

ازاعماق مفصلها

که دیگرناله های استخوانهای درون بشکسته ی این پیکرریزنده دراعماق خودرا

برنمی تابد.

نمی دانی ومی دانم نمی دانی که تاسازجدایی می نوازی،

می رمدٱهوی آرامش زدنیایم.

هراسان می زندطبل دل تنگم،

صدای ساعت دیواربرعمرم تبرها می زند

هردم.

زاوج بی کسی چون نقش بردیوار می لغزم،

قیامت را نشستم بی تومن درامتحان،

هرشب

............................

کجایی ای بهاری چشم،

تاپاییزرادرچشم من بینی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!..........


شعراز. حمیدرضاسفید


[ بازدید : 617 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ 23 تير 1393 ] 18:17 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]