تورادیگرنمی بخشم

تورا. باآن همه نامهربانی ها

.واندکمهربانی ها

میان هق هقی تنها

رهاکردم.

چه دنیای قشنگی داشتم

روزی که بامن مهربان بودی!!

پرازشادی وامیدوپراززیباترین احساس هابودم.

توبامن هم زبان بودی.

ولی افسوس شد،غم شد.

جهان کوچک آن دوستی های بزرگ من

سراپادردوماتم شد.

دریغ آن مهربانی هاکه من کردم!!

چه آتش هاکه درقلبم به پا کردی!

چه هاکردی!

مرادرشیب نابودی رهاکردی.

توراباخودبه جوردیگری دیدم،

هزاران بارآن نامهربانی ها که بخشیدم....!

تورادیگرنمی بخشم!

توراجزدردل آتش نمی بخشم.

توراجزدرمیان شعله ی سرکش نمی بخشم!

مرادرشیب نابودی رهاکردی،

توبامن،خودتومی دانی چه هاکردی؟؟؟!!!

مزن آتش!

مزن برخویشتن ٱتش!!

توراحتی میان شعله های سرکش آتش نمی بخشم!!

خطاگفتم،خطاکردی،

تورادیگرنمی بخشم..........


شعرازحمیدرضاسفید

[ بازدید : 939 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ 23 تير 1393 ] 17:50 ] [ حمیدرضاسفید ]

[ ]