خوب باش
ای که بامن کج مداری،خوب باش.
طاقت دوری نداری،خوب باش.
من شنیدم ازتغافل های من
بی شکیب وبی قراری خوب باش
چنداشکم رادرآری باستم؟
بادلم داری چه کاری؟ خوب باش،
دربدی دست بدان رابسته ای
ای دریغاگه گداری خوب باش.
چندباتسبیح غیبت روزوشب
عیب مارامی شماری؟ خوب باش
ای که درعشقت جفاها برده ایم
قدریک جویادگاری خوب باش.
چندباران جفاازابربغض
برگل قلبم بباری خوب باش.
انتظارمرهم ازدست تونیست
چندخنجرمیگذاری ،خوب باش
شعرازحمیدرضاسفید
برچسب ها: خنجرمیگذاری، شعرهای سفید ، غزل جدید ، , [ بازدید : 474 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ سه شنبه 13 خرداد 1393 ] 20:17 ] [ حمیدرضاسفید ]
[ ]